غولی 3

امروز نزدیک غروب بود بود ،کاری پیش امد و مجبور شدم دو سه باری مسیر رفتو برگشت خانه را طی کن .در رفت اول حالت مسترس در طول کوچه راه میرفت ،البته اینکه میگویم فجر نکنید در مورد ادمی حرف میزنم که تمامی اکسان ها ها و حالت ها در میمیک صورتش قابل مشاهده است ، در حقیقت باید حالاتش را حدس زد ، که این مدتی که من توجه میکنم کم کم چیزهایی دستگیرم شده .

کلا تعریف کلی از شخصیت حیدر قلمراد است که ساینتش فعال است ، شاید بهتر باشد بگویم حرف زدن بلد نیست 

در این بگویم که یکباری حرف پیش امد در باره کلف یکی از همسایه ها ، که هوایش را داردو سرش میزندو برای گوسفند هاش علف میبردو خلاصه از این کشف الطاف نوع پرستی 

که بین حرفهامان گفتم گاهی هم گوشت براش ببرین اگر گوشت گوسفندهای خودشو نمیخوره ،که جوابش اول به خنده ام انداخت 

ولی امروز که که دیدم روی لبه کانال و بلند ترین جای مشرف به کوچه نشسته و با موبایلش حرف میزند و تا چشمش به من افتاد خیلی ظریف گوشی موبالش را پایین اورد و طبیعی جلوه کرد 

.

همسایه گفت ؛حیدر گوشت نمیخورد .

اگر گوشت بخورد حتما میمیرد .

قطعا کسی که حرف زدن بلد نیست ،رعایت رژیم هم بلد نیست .

و هیچ حیوانی از گوشت بدش نمی اید مگر اینکه واقعا منجر به مشکلی شود